Fereshteh Ahmadi

--- فرشته احمدی ---

Fereshteh Ahmadi

--- فرشته احمدی ---

Fereshteh Ahmadi

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

بهلول

بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازی می نمود.

شیادی چون شنیده بود بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت:

اگر این سکه را به من بدهی در عوض ده سکه را که به همین رنگ است به تو

می دهم!!

بهلول چون سکه های او را دید دانست که سکه های او از مس است

و ارزشی ندارد به آن مرد گفت به یک شرط قبول می نمایم!سپس گفت:

اگر سه مرتبه مانند الاغ عرعر کنی.شیاد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود!

بهلول به او گفت:

تو با این خریت فهمیدی سکه ای که در دست من است از طلاست

چگونه من نفهمم که سکه های تو از مس است ؟!!!

Fereshte Ahmadi
۲۲ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

داستان کوتاه

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه  

بشکست عهد صحبت اهل طریق را

گفتم : میان عابد و عالم چه فرق بود

تا اختیار کردی از آن ، این فریق را ؟

گفت : آن گلیم خویش به درمی برد زموج

وین سعی می کند که بگیرد غریق را !!!

 

سعدی

Fereshte Ahmadi
۲۲ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۵۱ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

پر واضح است که سعدی، حکایات گلستان را جهت سرگرم کردن و پر کردن اوقات فراغت ما ننوشته است . سعدی در پسِ هر حکایت به دنبال القاء کردن مطلبی مهم به مخاطب است ، لذا خوب است که پس از خواندن هر حکایت ، حدّاقل برای چند لحظه به پیام های آن فکر کنیم . 


 حکایت کلستانکاروانی در یونان بزدند و نعمت بی قیاس(1) ببردند . بازگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیمبر شفیع آوردند اما فایده نکرد .

چو پیروز شود دزد تیره روان --- چه غم دارد از گریه کاروان ؟

لقمان حکیم اندر آن کاروان بود ، یکی  از کاروانیان او را گفت که مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظه ای گویی تا از مال ما دست بردارند که دریغ باشد چنین نعمتی که ضایع شود ، گفت : دریغ ضایع کردن حکمت است که با اینان گفتن .

آهنی را که موریانه بخورد --- نتوان برد از او به صیقل ، زنگ
با سیه دل چه سود گفتن و وعظ --- نرود میخ آهنین بر سنگ

همانا که جُرم از طرف ماست

به روزگار سلامت،شکستگان دریاب  ---  که جبر خاطر مسکین(2) ، بلا بگرداند
چو سائل به زاری طلب کند از تو چیزی ---  بده و گرنه ستمگر به زور بستاند
پی نوشت:
1- نعمت بی قیاس : ثروت بی اندازه 
2- جبر خاطر مسکین :  مهربانی و دستگیری از مسکین

 

Fereshte Ahmadi
۲۲ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۲۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

سعدی گوید:

هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم. به جامع کوفه درآمدم، دل تنگ. یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.

Fereshte Ahmadi
۰۳ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۲۶ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲ نظر

قسمت پنجم:

شکل ساختاری نگارش ترانه

ترانه در عصر حاضر معمولن در سه قالب مثنوی ، غزل و چهار پاره سروده میشوند . در ابتدای این نوشته میخواهیم پیشنهاداتی برای شکل ساختاری نگارش ترانه در این سه قالب ارائه کنیم .

Fereshte Ahmadi
۲۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۰۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر

شعر ازحمید مصدق 

تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت


و اما پاسخ فروغ فرخزاد :

من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک
لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد
گریه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

Fereshte Ahmadi
۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۴۶ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱ نظر

مرد مقدس

شیطانی به شیطان دیگر گفت: آن مرد مقدس متواضع رانگاه کن که در جاده راه
می رود. دراین فکرم که به سراغش بروم و روحش را در اختیار بگیرم…
رفیقش گفت: به حرفت گوش نمی دهد…تنها به چیزهای مقدس می اندیشد.
اما شیطان دیگر، بدون توجه به این حرف خود را به شکل ملک مقرب جبرئیل دراورد و در برابر مرد ظاهر شد.
گفت: آمده ام به تو کمک کنم.
مرد مقدس گفت: باید من را با شخص دیگری اشتباه گرفته باشی… من در زندگی ام کاری نکرده ام که سزاوار توجه یک فرشته باشم.
و به راه خود ادامه داد، بی آنکه هرگز بداند از چه چیزی گریخته است….

Fereshte Ahmadi
۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۴۲ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱ نظر

هر زمان شایعه ای روشنیدید و یا خواستید شایعه ای را تکرار کنید این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید:

در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت : سقراط میدانی راجع به یکی ازشاگردانت چه شنیده ام؟

سقراط پاسخ داد: لحظه ای صبر کن. قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تومی خواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی. مرد پرسید: سه پرسش؟ سقراط گفت: بله درست است. قبل از اینکه راجع به شاگردم بامن صحبت کنی، لحظه ای آنچه را که قصدگفتنش را داری امتحان کنیم.

Fereshte Ahmadi
۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۲۰ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳ نظر

نخستین پادشاه زن ایرانی پس از اسلام

"شیرین” 
دختر رستم بن شروین از سِپَهبُدان خانان باوَند

در مازندران و همسر فخرالدوله دیلمی(۳۸۷ق. ـ ۳۶۶ق.) که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید .او اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام بود.

او بر مازندران و گیلان ، ری ، همدان و اصفهان حُکم می راند .
به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است.
سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود :

Fereshte Ahmadi
۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۰۴ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲ نظر

قسمت چهارم:

 تعاریف

فاصله ها : به مقدار فاصله ای که بین دو کلمه ی جدا قرار داده میشود به صورت قراردادی فاصله می گوییم .

این المان در هنگام تایپ در محیط word با یک بار فشار دادن دکمه ی space بر روی صفحه کلید ثبت میگردد . در برخی از مقالات به این فاصله ، فاصله ی میان کلمه ای گفته میشود . در این نوشتار هر جا که بدون ذکر مقدار فاصله ی پیشنهاد بر جدا نویسی دو قسمت کلمه داده شد ، مقصود قرار دادن یک فاصله بین دو قسمت است .

Fereshte Ahmadi
۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۱۶ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰ نظر