من را میانِ خاطره آواره میکنی
ترس مرا به دلهره ای چاره میکنی
قلبم میانِ شایعه افشا شد و شکست
تهمت به عشقِ ساده دروغی دوباره بست
ماه از غروبِ بی تو فراریست ، نازنین
زخمِ شبانه ی تو چه کاریست ، نازنین
خوابِ مرا به گفتن رازی گرفته ای
من را چه عاشقانه به بازی گرفته ای
من اتفاقِ ساده نبودم برای عشق
یک رنجِ بی اراده نبودم برای عشق
من با شکستنِ شب و تصویرِ یک خیال
دامن زدم به دردِ پریشانی و سؤال
من را میان خاطره آواره می کنی
ترسِ مرا به دلهره ای چاره میکنی .
(دکتر افشین یدالهی)